شبهنگام که در خیابان راه میروم و نگاهم به گوشۀ اتاقی پشت پردهاش میافتد یا کسی که روی مبل نشسته و کانالهای تلویزیون را عوض میکند، همواره برایم شگفتیآور است اشتیاقی که برای خانههایی احساس میکنم که هرگز به درونشان دعوت نخواهم شد یا دقیقتر، اشتیاقی که برای زندگیهایی احساس میکنم که نخواهم زیست.