-
تلاش در دفن پدر و مرگ پسر
پنجشنبه 12 مهر 1397 09:36
نقدی بر «آلبوم خانوادگی» اثر سعید هاشمزاده – شایسته خسروی «او که دور هنگامی را در تمدنی گذرانده و اغلب تلاش کرده اصلیت و مسیری را بشناسد که تمدناش در آن شکل گرفته، گاه به این فکر میافتد تا سوی دیگر نظر بیاندازد و از سرنوشت تمدن بپرسد و تغییراتی که برایاش مقدر است.» آیندهی یک پندار – زیگموند فروید «آلبوم خانوادگی»...
-
Three Years Older
شنبه 11 فروردین 1397 23:06
چیزی که من رو درمورد این آهنگ بهوجد میآره اینه که هر خطش رو میشه مستقیماً به زندگیهامون نسبت داد. خط اولش من رو خیلی یاد شخصیت تامی از رمان هرگز رهایم مکن ایشیگورو میاندازه. You walk the schoolyard with your head held down این دقیقاً همون لحظهای ـه که Walk the streets under the breaking clouds و With a hundred...
-
Time Flies
یکشنبه 5 فروردین 1397 13:30
اقتدا میکنم به آقا استیون و این شعر میشه راهی که امسال پیش میگیرم: She said luck is all you make it You just reach out and take it Now let’s dance a while She said nothing ever happens If you don’t make it happen And if you can’t laugh then smile
-
میراندا جولای
یکشنبه 5 فروردین 1397 13:28
عصبانی هستی؟ به یک بالش مشت بزن. دلت خنک شد؟ نه حتی ذرهای. این روزها مردم عصبانیتر از آن هستند که مشت بزنند. کاری که ممکن است امتحان کنی چاقو زدن است. بالشی قدیمی بردار و روی چمن جلوی خانهات بگذار. با چاقویی بزرگ و نوکتیز بهش ضربه بزن. بارها و بارها. جوری بهش ضربه بزن که سر چاقو در زمین فرو برود. آنقدر ضربه بزن...
-
قدرت
شنبه 4 آذر 1396 00:40
شکل قدرت همواره یکسان است: به درختی میماند. از ریشه تا برگ، تنۀ مرکزیاش شاخه میدواند و در انگشتهای جستوجوگر هرچه باریکتر گسترده میشود. نایومی آلدرمن
-
جهان برای 16 روز نارنجی میشود
شنبه 4 آذر 1396 00:26
25 نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان تا 10 دسامبر روز جهانی حقوق بشر
-
قصۀ طوقی
شنبه 20 آبان 1396 00:31
... برات یه آواز میخونم آواز بیساز میخونم ... آواز بخون آواز بخون ساز نداری بیساز بخون قشنگ بخون با ناز بخون بلند...بلند...بلندتر...قشنگتر، قشنگتر از همیشه (کار که تموم نمیشه!) ...
-
Words to live by...
سهشنبه 2 آبان 1396 10:33
"Can you live without her?" "Yes.But I don't want to."
-
Fractured
دوشنبه 1 آبان 1396 10:35
when sorrow turns into strength
-
جیب
یکشنبه 16 مهر 1396 10:25
من عاشق جیبم. چه روی لباس باشه و چه روی کیف. دوست دارم هرکدوم رو به یه چیزی اختصاص بدم. وقتی جیب ندارم همهچیز خیلی رهاست. هیچچیز تحت کنترل من نیست. و این ترسناکه. کاش میتونستم خودم رو هم توی یکی از این جیبها بذارم.
-
تغییر
یکشنبه 19 شهریور 1396 13:32
اصلاً شبیه من نیست که بخوام زیادهگویی کنم، اما همونطور که تریبیِرد خردمند میگه هرگز حرفی رو نزن مگر ارزشش رو داشته باشه که زمان زیادی رو براش بذاری. سموایز گمجی: "همهاش اشتباهه. اگه درست میبود نباید حتی اینجا میبودیم. مثل داستانهای بزرگ میمونه، آقای فرودو. که پر از سیاهی و خطر بودن. و گاهی حتی...
-
Bob
پنجشنبه 16 شهریور 1396 10:35
راست میگه. بهترین ویژگی مینیونها اینه که نسبت به مسائل و مشکلات زندگی بازهی زمانی توجه خیلی کوتاهی دارن. ولی هربار که بهش فکر میکنم یاد صحنهای میافتم که باب فکر میکنه کوین مُرده و میزنه زیر گریه. استوارت موشی رو که پیدا کرده بود بهش میده تا خوشحالش کنه. حواسش پرت میشه. ولی فقط برای لحظهای. با این مواقع...
-
معرکهگیر
یکشنبه 15 مرداد 1396 01:04
آخر چه معنا دارد که گروهی از معرکهگیران به ظاهر پهلوان نمایش مارگیری خود را در کنار زمین بازی کودکان در پارک برگزار کنند؟ علاوهبراین، معنای همراه کردن کودکان در تماشای معرکهگیر چیست؟ دیشب گروهی از معرکهگیران که تعدادی جعبه در دست داشتند از میان کودکانِ بیتوجهِ در حال بازی رد شدند و در کنار محوطهی بازی بساط...
-
A Tale as Old as Time
جمعه 13 مرداد 1396 10:36
And what man on earth is different? How? Hast thou lived all these years, and learned but now That every man more loveth his own head Than other men's? He dreameth of the bed Of this new bride, and thinks not of his sons. Medea
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 29 تیر 1396 22:55
گاهی یک آن در لحظهی اتفاق افتادن خاطره میشود: لحظهای خاص، خالص و حقیقی.
-
سیر عشق
پنجشنبه 1 تیر 1396 21:05
... میخواهد انعکاسی از غم خودش را در شخصیت شریک زندگیاش بیابد ... آلن دو باتن
-
گاهی مجبور میشم برخلاف میلم passive aggressive عمل کنم to make a point.
شنبه 27 خرداد 1396 13:50
طبیعت انسان ـه که با هر موقعیت تراژیک، به هرچیز slightly مثبتی که میتونه پیدا کنه بیشتر چنگ بزنه. درست مثل وقتی میمونه که ولدمورت سعی کرد هری رو بکشه و لیلی خودش رو بین اون و هری قرار داد. جادوی عشق بود و با به هلاکت رسیدن جسم ولدمورت ختم شد. اما بخشی از روح اون به تنها چیز زندهای که میتونست پیدا کنه چسبید: هری....
-
در بیشۀ خیزران
سهشنبه 12 اردیبهشت 1396 11:22
جستوجوی حقیقت تمرکز این ماجراست. نویسنده بیدرنگ خوانندههایش را در مقام قاضی قرار میدهد و داستان را اینچنین شروع میکند: «بله، آقا، درسته.» درحالیکه در شهادت هر فرد عنصری از واقعیت یافت میشود، نمیتوان چندان به شهادت مقتول که به وسیلۀ واسطه شنیده میشود، اعتماد کرد. اعتماد خواننده به دیگر شهادتها بهدلیل مقام...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 10 اردیبهشت 1396 12:08
People have scars in all sorts of unexpected places, like secret road maps of their personal histories, diagrams of all their old wounds. Most of our old wounds heal, leaving nothing behind, but a scar. But some of them don't. Some wounds we carry with us everywhere, and though the cut's long gone, the pain still...
-
Living with The Lovesong of J Alfred Prufrock
یکشنبه 20 فروردین 1396 01:20
همانند مه گربهمانندی که پشت میساید به شیشۀ پنجرهها، شعر دور خود میگردد و میگردد و با جملات تکرارشونده حرف خود را قطع میکند، گویی میخواهد رسیدن به لحظۀ نقطه-سر-خط را به تعویق بیاندازد؛ گاهی در عوض به علامت سؤالی میرسد: «آیا جرئتش را دارم/جرئت میکنم مزاحم دنیا شوم؟» اشتباه است اگر بگوییم این سؤالات استفهام...
-
The Unexpected
پنجشنبه 10 فروردین 1396 20:11
Sometimes the expected, simply pales in comparison to the unexpected. You gotta wonder why we cling to our expectations. Because the expected is just what keeps us steady, standing, still. The expected is just the beginning. The unexpected is what changes our lives.
-
Emily Dickinson rules
سهشنبه 3 اسفند 1395 12:09
Good morning, Midnight! I'm coming home, Day got tired of me - How could I of him? Sunshine was a sweet place, I liked to stay - But Morn didn't want me - now - So good night, Day! I can look, can't I? When the east is red? The hills have a way, then, That puts the heart abroad. You are not so fair, Midnight - I chose...
-
Burning the midnight oil with New Yorker
یکشنبه 1 اسفند 1395 10:03
شبهنگام که در خیابان راه میروم و نگاهم به گوشۀ اتاقی پشت پردهاش میافتد یا کسی که روی مبل نشسته و کانالهای تلویزیون را عوض میکند، همواره برایم شگفتیآور است اشتیاقی که برای خانههایی احساس میکنم که هرگز به درونشان دعوت نخواهم شد یا دقیقتر، اشتیاقی که برای زندگیهایی احساس میکنم که نخواهم زیست.
-
Utterly Confused
یکشنبه 1 اسفند 1395 09:52
Even with years of historical research, the more humans tried to define themselves, the more they drowned in their own confusion.
-
Time
جمعه 8 بهمن 1395 15:29
You have suffered enough, And warred with yourself, It's time that you won.
-
Bubbling Up
یکشنبه 12 دی 1395 17:19
How beautiful it is when your inner conflict bubbles right up out of you, so that you can lay it to rest.
-
قتل ادبی
جمعه 29 مرداد 1395 00:16
شعر The Rose Family از Robert Frost بیشک is one of the most hauntingly beautiful شعرهایی که خوندهم. Harry Potter هم یکی از بهترین دنیاهایی ـه که بهش وارد شدهم. حالا فرض کنید یکی از شخصیتهای دوستداشتنی نمایشنامهی جدید Harry Potter خط اول این شعر رو در مورد دختری که دوست داره بگه: A rose is a rose. بعد متوجه بشی...
-
It's unbelievable ...
چهارشنبه 5 خرداد 1395 13:12
نسل به نسل بری عقب میبینی حالا هیچ ربطی به کوروش نداشته بعد میگه ما از نوادگان کوروش هستیم آخه از فضل پدر تو را چه حاصل
-
Blackfield to rescue
پنجشنبه 1 بهمن 1394 16:07
Music like rain over my deepest feelings...
-
true story...
چهارشنبه 30 دی 1394 21:20
Every warrier must learn a simple truth: pain is inevitable, but suffering is optional.